loading...
پاورپوینت های علوم پایه
سید محمد میرعالی بازدید : 67 سه شنبه 07 شهریور 1396 نظرات (0)

بررسی زمین‌شناسی البرز مركزی

 

جایگاه زمین شناسی ایران

در زمین شناسی ایران، این باور وجود دارد كه سرزمین ایران در بخش میانی كوهزاد آلپ- هیمالیا است، كه از باختر اروپا آغاز و پس از گذر از تركیه، ایران، افغانستان تا تبت و شاید تا نزدیكی های برمه و اندونزی ادامه دارد (شكل 1-1)

 

 

جایگاه زمین شناختی ویژة این كوه ها در فصل مشترك دو قارة اوراسیا و گندوانا سبب شده تا دربارة چگونگی پیدایش این نوار چین خورده دو انگارة بزرگ ناودیس تتیس و زمین ساخت ورقی مورد بحث باشد بررسی دو انگارة یاد شده و گفتمان در این زمینه می‌تواند در بیان جایگاه زمین شناسی ایران كارساز باشد.

 

انگارة بزرگ ناودیس تتیس: براساس این نظریه، در جایگاه كنونی كوه های آلپ- هیمالیا، بزرگ ناودیسی وجود داشته است كه از اشتقاق ابر قارة پانگه آ شكل گرفته و زادگاه نوار چین خوردة آلپ- هیمالیا است. دربارة بخش ایرانی این بزرگ ناودیس فرض بر آن است كه البرز، به دلیل داشتن سنگ های آتشفشانی فراوان، نوعی ائوژئوسینكلینال و زاگرس به دلیل نداشتن سنگ های آتشفشانی نوعی میوژئوسینكلینال است كه به وسیلة تودة مقاوم ایران مركزی از یكدیگر جدا بوده اند.

با آغاز پژوهش های زمین شناختی گسترده، این یقین به دست آمد كه انگارة بزرگ ناودیس تتیس با ویژگی های زمین شناختی ایران همخوانی و هماهنگی ندارد و ایرادات زیر بر آن وارد است:

   §سنگ های منسوب به پركامبرین ایران، با وجود دگرگونی و دگرشكلی پیشرفته، آواری های انباشته شده در حوضه های كم ژرفایند.

   §ردیف های پركامبرین پسین- تریاس میانی ایران، رسوبات كنار قاره ای هستند كه در محیط های پلاتفرمی انباشته شده اند. در ضمن، در این توالی ایست های رسوبی متعدد وجود دارد كه گاهی به بزرگی 40 و حتی 70 میلیون سال است بنابراین ویژگی های سنگی و محیط های رسوبی پركامبرین پسین- تریاس میانی ایران شباهتی به بزرگ ناودیس ندارد.

   §ردیف های تریاس بالا- ژوراسیك میانی ایران (به جز زاگرس) رسوب های زغالدارند كه در حوضه های پیش بوم باتلاقی- مردابی نزدیك به ساحل انباشته شده اند.

   §توصیف تودة میانی برای ایران مركزی پذیرفتنی نیست، چرا كه فازهای گوناگون آلپی بر این بخش اثر درخور توجه دارند و حتی در مقایسه با البرز و زاگرس پویاترند.

   §فراوانی سنگ های آتشفشانی سنوزوییك نمی تواند از ویژگی های بزرگ ناودیسی البرز باشد چرا كه از یك سو بخشی بزرگ از این سنگ ها بر محیط های رسوبی بر قاره ای گواهی می دهند و ویژگی بزرگ ناودیس ها را ندارند و از سوی دیگر، سنگ های آتشفشانی یاد شده محدود به البرز نیستند و این گونه سنگ ها را می توان در گستره هایی وسیع از ایران مركزی دید.

   §مقایسه رسوبات پالئوزوییك و مزوزوییك البرز و ایران مركزی نشان می‌دهد كه در بسیاری از زمان ها، رسوبات این دو پهنه در شرایط یكسانی انباشته شده اند و رخسارة سنگی همانند دارند. به گفتة دیگر نه ایران مركزی تودة میانی بوده و نه البرز بزرگ ناودیس.

با تكیه بر گفته های یاد شده دیده می‌شود كه تكوین حوضه های رسوبی ایران و رویدادهای زمین ساختی آن را نمی توان با ساخت های پیچیدة زمین ناودیس ها مقایسه كرد و سنجید.

 

انگارة زمین ساخت ورقی: وجود بعضی پوسته های اقیانوسی سبب شده است تا گروهی از زمین شناسان، جایگاه زمین شناسی ایران را در چارچوب زمین ساخت ورقی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. به باور این زمین شناسان (اسمیت، هامیلتون، 1970، كرافورد، 1972، و ....)، در محل كنونی راندگی اصلی زاگرس اقیانوسی گسترده‌ای به نام تتیس وجود داشته كه دو قارة آفریقا- عربستان (گندوانا) و اروپا قارة اوراسیا و زاگرس لبة شمالی سپر آفریقا- عربستان هستند. سه دلیل عمدة این دیدگاه عبارتست از:

        §تفاوت رخساره های سنگی و زمین ساختی رسوبات دوران دوم و سوم زاگرس با سایر نواحی ایران.

        §وجود سنگ های افیولیتی در امتداد راندگی اصلی زاگرس.

        §وجود نوار آتشفشانی ارومیه- بزمان.

یافته های نوین زمین ساختی ایران نشان می دهند كه انگارة زمین ساخت ورقی بیانگر جایگاه واقعی زمین ساختی ایران نیست و الگوی توصیف شده به ویژه تعلق ایران مركزی و البرز به قارة اوراسیا با پاره ای از واقعیت های ملموس در ناهماهنگی است. زیرا:

   §پی سنگ پركامبرین ایران مركزی و عربستان از نظر نوع سنگ ها شرایط پیدایش و زمان سخت شدگی شباهت زیاد دارند.

   §پس از سخت شدن پی سنگ پركامبرین، از زمان پركامبرین پسین تا تریاس میانی، شرایط حاكم بر محیط های رسوبی البرز، ایران مركزی، زاگرس و عربستان همانند بوده است. همانندی رخساره های سنگی مورد سخن، ضمن نفی جدایی البرز- ایران مركزی از زاگرس- عربستان، نشان می‌دهد كه دست كم در زمان های پركامبرین پسین، كامبرین و حتی اردویسین تمام نواحی یاد شده سرزمینی یكپارچه بوده است.

اسمیت (1973)، در بازپسین انگارة زمین ساخت ورقی خود، بر این باور است كه اقیانوس تتیس در زمان پرمین شكل گرفته و همزمان با پیدایش اقیانوس هند بسته شده است. ولی، افتخار نژاد (1359) سنگ آهك های پرمین زاگرس، به ویژه افق های بوكسیتی آن را مشابه البرز، ایران مركزی و آذربایجان می داند كه نشانگر شرایط آب و هوایی یكسان در این نواحی و یكپارچگی آنهاست.

   §در انگارة زمین ساخت ورقی، كمان های ماگمایی حاصل از فرورانش باید دارای تركیب شیمیایی كلسیمی- قلیایی باشند در حالی كه، كمان ماگمایی ارومیه- بزمان، بیشتر، فرآورد تكاپوی ماگمایی از نوع قلیایی است كه یادآور كافت های درون قاره‌ای است.

 

 

سنگ شناسی:

بطور كلی این سازند شامل آهكهایی به رنگ روشن، درشت متبلور، به شدت گلوكونیتی حاوی تریلوبیت، بازوپایان و هیولیتیده به وفور بهمراه لایه هایی از دولومیت، مارن شیل و ماسه. سازند میلا به 5 بخش تقسیم گردیده است كه از بالا به پایین به شرح ذیل است:

بخش 5 : شیلهای بدون سنگواره و بصورت فرعی شامل لایه های نازك ماسه سنگ آهك و كوارتزیت قاعده ای.

بخش 4: سیلت استون، ماسه سنگ، آهكهای گلوكونیتی درشت متبلور، مارن با سنگواره های تریلوبیت و هیولیتیده.

بخش 3 : آهكهای بلورین، درشت متبلور، بسیار نازك لایه، و به صورت فرعی شامل مارن، سیلت استون حاوی تریلوبیت باز و پایان و هیولیتیده.

بخش 1 : دولومیت های فاقد سنگواره و بصورت فرعی شامل لایه های مارن و شیل.

در هر صورت بخش ماسه سنگ كوارتز دار سفید رنگ پاشی سازند میلا نشانگر نخستین فاز پیشروی آب در هنگام تشكیل این سازند است.


حدود تماس پایینی و بالایی:

حد تماس پائینی:

سازند زیرین سازند میلا، سازند ماسه سنگ قرمز لالون است، طبقات قاعده بخش یك شامل مارن نازك لایه زردرنگ بصورت قاطع و كاملاً قابل انطباق بر روی كوارتزیت بالایی سازند لالون قرار می‌گیرد.

با توجه به تغییرات كمیته ملی چینه شناسی مرز زیرین سازند میلا در قاعده عضو پنجم سابق (به سن اردوویسین) قرار دارد این مرز از نوع همبری فرسایشی است.

حد تماس بالایی:

سازند میلا در زیر طبقاتی حاوی سنگواره های دونین پسین كه منسوب به سازند جیرود هستند قرار می گیرد، كنگلومرای قاعده جیرود بصورت قابل انطباق و از طریق یك دگرشیبی فرسایشی بر روی بخش 5 سازند میلا قرار گرفته است.

سنگواره و سن:

بخش 1: چنانچه اشاره شده فاقد سنگواره است. بخش 2 در برش نمونه شامل تریلوبیت های گروههای Anomocarella ‘ Lioparella و همچنین دیگر سنگواره ها Obolus , Iranochuangia cf. Iranolessia Chuangia و Hyolittes كه سن آنها كامبرین میانی پسین تا كامبرین پسین حدس زده می‌شود.

بخش 3 : حاوی فرمهایی از گروه cf. Eochuagia , Prochuangia , Anomocarella Kaolishania و گونة جدیدی از خانواده Damesellidae (Billingsekka cf. Tonkiciana) Apheorthis ? . Billingsella براساس این سنگواره سن كامبرین پسین برای این بخش در نظر گرفته شده است.

بخش 4 : از این بخش سنگواره های ذیل تشخیص داده شده اند.

Quadraticeopha lus , Lranaspis , saukia , Saukia , Sinosaukia. Brescoia sp.

Kaolishania ? , chuangia cf. Eochuangia , Hyolithes sp.

سن بخش 4 در این بخش سن فسیلها كامبرین پسین تا اردوویسین پیشین نسبت داده شده است.

در البرز مركزی سازند میلا از طبقاتی كه قابل تطبیق با بخش های 2 و 3 برش نمونه سنگواره های ذیل شناسایی شده اند.

Prochuangia sp . , Iranolessia sp ., Lranolessia cf. Pisciformis (King) "Obolus" Chuangia sp.

در كوههای سلطانیه از طبقاتی قابل انطباق با بخش های 2 و 3 و احتمالاً بخش 4 برش الگوی سازند میلا سنگواره های ذیل بدست آمده است. Cf. Angulata, Prochuangea Kaolishania, Anomocarella sp. , Lioparella sp Ldahoia chuangia و فرمهایی از خانواده های Kaolishanidae , Damesekkidae Billingsella sp. (Billingsella of Tonkiniana), Hyolites sp, Obolus تمام سنگواره های یافت شده در البرز مركزی و كوههای سلطانیه مبین سن كامبرین میانی پسین تا كامبرین پسین رأی سازند میلا می باشد.

 

 

-3 بررسی آب شناسی منطقه مورد مطالعه :

به طور كلی میتوان گفت كه شیب توپوگرافی در مناطق مورد مطالعه عمدتا به سمت جنوب میباشد و این شیب گاه به صورت پرتگاهی و گاه بسیاد ملایم میباشد كه این عوامل باعث ایجاد حوضه های آبریزی متفاوت میشود كه این حوضه‌ها و رودخانه‌ها و چشمه‌های مربوط به آن در هر منطقه به طور جداگانه بررسی میشود.

2-3 مسیر تهران – چالوس

1-2-3 رودخانه‌های مهم واقع در مسیر

مهمترین رودخانه دائمی این منطقه كه بر روی مسیر آن سد امیر كبیر جهت مهار آب آن بنا شده است رودخانه كرج نام دارد . كه از رودخانه های فصلی و دائمی متعددی از ارتفاعات اطراف بستر رودخانه تغذیه میشود. مانند رودهای شهرستانك و لانیز كه از ارتفاعات توچال سرچشمه میگیرند . در روستای سرك بهم میپیوندند و پس از آن به رودخانه كرج میریزند.

2-2-3 چشمه‌های معدنی واقع در مسیر:

1-2-2-3 چشمه‌های معدنی اطراف كچسر و تونل كندوان:

این چشمه در 8 كیلومتری شمال روستای گچسر در 100 متری شمال كندوان-اطراف هتل گچسر و در 200 متری غرب تونل كندوان از شكاف گچی متعلق به ائوسن نیز رخنمون دارد عامل تشكیل این چشمه‌ها گسل است . آب این چشمه‌‌ها مصرف خاصی نداشته قسمتی تبخیر و بخشی نیز وارد رودخانه میگردد . به استثناء چشمه اطراف هتل گچسر كه آب آن در ردیف آبهای كلروره ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏، سولفاتی است، بقیه چشمه های ذكر شده در ردیف آبهای سولفاتی سرد با واكنش اسیدی میباشند.

 

قیمت فایل فقط 12,500 تومان

خرید

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1988
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 61
  • بازدید امروز : 196
  • باردید دیروز : 707
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 196
  • بازدید ماه : 2,689
  • بازدید سال : 11,311
  • بازدید کلی : 480,175